مریم ضیغمی محمدی | شهرآرانیوز؛ «رهبر قنبری»، کارگردان، مستندساز، نویسنده و تدوینگر سینما، دانش آموخته مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی است. او دهه شصت پا به عرصه کارگردانی گذاشت و نخستین فیلم کوتاه خود را ساخت و سپس بعد از دو دهه سال ۸۰ با نخستین فیلم خود با نام "پرنده بازکوچک" کار در سینما را تجربه کرد.
رهبر قنبری هنرمند مردمی قابل و توانمندی است. او شعر میگوید، فیلمنامه مینویسد و مستند میسازد. این کارگردان آخرین ساخته سینماییاش با نام «اینان» را با تیمی از هنرمندان مشهدی و پایتخت در مشهد در دوران کرونا مقابل دوربین برد که اکنون روی پرده سینماهای گروه هنر و تجربه است. تولید فیلم در مشهد بهانه گفت و گوی شهرآرانیوز با این نویسنده و کارگردان است.
واقعیتش این است که ما راضی نبودیم فیلممان الان اکران شود، ولی راه دیگری نداشتیم، چون ۲۰۰، ۳۰۰ فیلم و شاید هم بیشتر در نوبت اکران قرار دارند و فیلم ما هم در گروه هنر و تجربه اکران میشود. به هر حال برخلاف میل باطنیمان فیلم مان در این زمان به اکران درآمد و ما هم آن را به فال نیک میگیریم.
چند سال پیش به فستیوالی در مشهد دعوت شدم و آن جا توفیق زیارت آقا امام رضا (ع) نصیب ما شد. روی سکویی در صحن نشسته بودم که جوانان خادم حرم فرشها را از یک سو پهن و بعد از اقامه نماز دوباره جمع میکردند. سوالی در ذهنم به وجود آمد، اینکه چرا فرشها را پهن و از سوی دیگر جمع میکنند. دلیلش را پرسیدم و گفتند یک رسم است. پیشنهاد دادم فرشهایی در ابعاد کوچک داشته باشند تا زائران خودشان آنها را پهن و بعد از اقامه نماز و دعا، جمع کنند و همین موضوع جرقهای را در ذهنم ایجاد کرد تا فیلمی در اینباره بسازم. چند سال تلاش کردم و موافقت نمیشد تا این که ۲، ۳ سال پیش قرار شد مستندی بسازم. باید یک فرشپهنکن استثنایی را انتخاب میکردم. همان فرد را از تهران بردم تا خادمها را بیکار نکنم. به حرم آقا رفتیم تا پلانهای تکی را بگیریم که بعد از برداشت پلان، پسر قصهام خسته کنار یکی از حوضهای صحن نشست. او گفت «همانگونه که نشسته بودم چشمم ناگهان به دختری افتاد که جانمازش را جمع کرد و ساعت طلای او با نگینهای الماسش جا ماند. دویدم به او برسم که گمش کردم.» فکر کردم این پسر آرزوی ازدواج دارد و چه خوب میشد اگر با این دختر ازدواج میکرد. چه قشنگ است عشق آمده در یک حرم مطهر. برای عشق زمینی میتوان گناه کرد، ولی برای عشق آسمانی خیر و این پسر اگر خادم است باید خیلی خالص باشد. این موضوع برایم تبدیل شد به یک قصه ایمانی. گونههای مختلف جامعه را به عنوان زائر در یک هتل دور هم در قصهام جمع کردم تا تنوع تعبیر و تفسیر داشته باشم و بتوانم آنها را به چالش بکشم.
من در قصه ۳۳ زائر را در یک هتل دور هم جمع کردم. نفر اول یادش میافتد که گناهی کرده و بدهی فردی را هم نداده و طلبکار دنبالش است. قانونش این است که فردی که گناه کرده اول توبه کند و بعد به زیارت برود. در این شرایط ذات خود انسان مطهر و پاک میشود. بر این اعتقادم که آن چه که آزار دهنده است ماجرای شریعت است؛ شریعت امری تعبیری و تفسیری از ناحیه دیگران است و وقتی انسان خودش پاک میشود، ذاتش نورانی میشود. کلیت داستان «اینان» همین بود و شما در اول داستان میبینید که من با نور فیلم را شروع میکنم؛ به عنوان نور الهی و طبیعت ناب. کاراکتر اصلی قصه من به مشهد و به حرم امام رضا (ع) میرسد که آن هم عالمانه است و در عالمانگی همیشه جای خطا هست، اما در کار خدا خطا نیست. این جا بود که گناهکاران را وارد قصه کردم و قصهها را در هم پیچیدم.
معمولاً از بازیگران حرفهای در فیلمهایم استفاده نمیکنم. بازیگران خوب هم اکنون نمیفروشند. مردم نیاز واقعی به دیدن فیلم خوب دارند. سالها برای سلبریتیها تبلیغ شد، ولی از این به بعد اتفاق نخواهد افتاد. از این بابت اظهار نظری ندارم. نه میتوانم بگویم خوشحالم و نه ناراحت. من شرایط روانی جامعه فعلی را با گذشته تحلیل میکنم. همانگونه که اشاره کردم از بازیگران حرفهای استفاده نمیکنم. علاقمندانی که تمایل به بازی در فیلم دارند به دفتر فیلمسازی ما مراجعه میکنند. برای انتخاب بازیگران بالای ۵۰ نفر مراجعه کردند و از میان آنها بازیگرانم انتخاب شدند. در خصوص بازیگران مشهدی هم در سفری که به مشهد داشتم از ۳۵۰ نفر تست گرفتم و بازیگران را برگزیدم. از میان آنها بازیگران بسیار خوبی درآمدند؛ مثل آقای عمو احمد ریحانه که در فیلمهای بزرگ سینمای ایران او را ندیدم، اما خوشحال هستم که در فیلم من بازی کرد. همه هنرمندان مشهدی خوب بودند؛ هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ بازی. در طول فیلم برداری تعامل خوبی با هم داشتیم.
خیر. اصلاً نمیدانستم که او بازی میکند. خودم انتخابش کردم. هیچ فشاری هم روی من نبود. سه، چهار روز مانده به فیلم برداری از خودش فیلمی به من نشان داد که بازی خوبی داشت و من هم به او پیشنهاد کردم برای «اینان» بازی کند. او نپذیرفت، اما من اصرار کردم. گرچه وقتی با درگیر شدن او در بازیگری کار ما سختتر شد، چون باید حواسش به همه چیز میبود.
فیلمبرداری مان در دوران کرونا بود. در آن زمان ۴ نفر از عوامل دچار این ویروس شدند و حتی یکی از بازیگرانمان را به دلیل ابتلا به کرونا عوض کردم. به هر حال خیلی اذیت شدیم و ۸ روز به فیلمبرداریمان اضافه شد. اگر فشار کرونا نبود باید خیلی بهتر از این میشد. خوشحال هستم که تکهای از اندیشه، ذهن و روحم را در فیلم «اینان» گنجاندم.همچنین مشکلات مالی داشتیم، ولی نمیتوان گلایه کرد، چون از تهران دور بودیم. تهیه برخی از آکسسوارها ما را دچار زحمت میکرد و صحنه اندکی دیر هنگام آماده فیلمبرداری میشد. تمام عوامل پشت صحنه فیلم مشهدی و بسیار حرفهای بودند، این نکته را هم بگویم که هتل در فیلم ام کاملاً بازسازی شده است و همه را خودمان عوض کردیم و هیچ آکسسواری متعلق به خود هتل نیست؛ دیوارها را رنگ کردیم، تابلو نصب کردیم و فرش خریدیم و حتی نردهها را رنگ کردیم و جای گلدان جوش دادیم و حسابی برای هتل هزینه کردیم.
تاکنون آماری نگرفتهام، چون میدانم فروش قدرتمندی نداریم، ولی همانگونه که اشاره کردم تهیه کننده نمیتوانست در صف انتظار برای اکران عمومی باشد تا سالنهای خوب در اختیار ما قرار گیرد. با این حال اگر فیلم ۳، ۴ ماه فیلم روی پرده باشد فکر میکنم در حد معقول فروش خواهیم داشت، به ویژه این که در اکران هنر و تجربه ۹۰ درصد فروش برای تهیه کننده است. از سوی دیگر تعداد تک سالنهای اکران فیلم در سراسر کشور خیلی زیاد است و جای امیدواری است. ناگفته نماند فیلم در مشهد بازتاب خوبی دارد.
اکران «اینان» اجباری بود، چون اگر میماند دیگر اکران نمیشد بایگانی میشد. اما وقتی فیلم را اکران کنیم میتوانیم آن را در پلتفرمها عرضه کنیم. اگر در اکران فروش خوبی نداشته باشیم، آنجا جبران میشود. یا اکران در هواپیما، اتوبوس و قطار هم گزینههای دیگر است که پس از اکران در سینما اتفاق میافتد.
ساخت تیزر و طراحی چند پوستر همراه با عکسهای فیلم و انتشار در اینستاگرام.
فعلاً ترجیح میدهم مستند بسازم، البته پروانه ساخت فیلم جدیدم را تهیه کننده گرفته است، اما به او گفتهام که فعلا صبر کنیم.